Thursday, August 21, 2003
آيا كودك شما در لباس پوشيدن كند است ؟
لباس پوشيدن كودك كار روز مره اي است كه گاهي آنقدر غير قابل تحمل مي شود كه والدين را از كوره به در مي برد.جك دو ساله است مادرش وارد اتاق مي شود تا لباسهايش را بپوشد اما جك مخالفت مي كند ومي خواهد در وسط تا بستان بلوز آستين كوتاه بپوشد ،صبر مادر تمام مي شود اين امر باعث مي شود كودك بهانه بيشتري بگيرد .مادر مي گويد : يا لباست را مي پوشي يا بد مي يبيني .
جك لگد مي زند وجيغ مي كشد مادرش اورا با حركات دست تهديد مي كند .اين صحنه ،صحنه جنگ روزانه آنهاست .
راه حلهاي پيشنهادي :
1) لباس پوشيدن را براي كودك جالب كنيد: برايش
آواز يا داستاني بخوانيد ، مي توانيد وسيله اي جديد به دستش بدهيد .
2) لباس پوشيدن را با خواندن ترانه به كودك ياد بدهيد
به او بياموزيد كه همراه شما آوازهايي را بخواند .
3) روش لباس پوشيدن را به كودك ياد بدهيد : مي توانيد براي انجام اين كار از عروسكهايش استفاده كنيد به كودكتان بگوييد لباسها را به تن عروسكش بكند .
4) لباس مناسب انتخاب كنيد :
براي لباس پوشاندن به كودك سعي كنيد از لباسهاي راحت وبدون زيپ ودگمه استفاده كنيد .
5)با همديگر لباس بپوشيد :
يك مسابقه تفريحي بين خود وكو دكتان بگذاريد وبه بگوييد مي خواهم بدانم كدام يك از ما زودتر لباس مي پوشد .
6)لباس آتشنشاني
به كودكتان بگوييد كه فرض كند جايي آتش گرفته پس او بايد مثل يك آتشنشان ماهر عمل كند ، لباسهايبش را بپوشد وآتش را خاموش كند ،بهتر است به خاطر سرعت عملش يك پاداش به او بدهيد
جنگ مسواك زدن
shadi ||
4:11 AM
لباس پوشيدن كودك كار روز مره اي است كه گاهي آنقدر غير قابل تحمل مي شود كه والدين را از كوره به در مي برد.جك دو ساله است مادرش وارد اتاق مي شود تا لباسهايش را بپوشد اما جك مخالفت مي كند ومي خواهد در وسط تا بستان بلوز آستين كوتاه بپوشد ،صبر مادر تمام مي شود اين امر باعث مي شود كودك بهانه بيشتري بگيرد .مادر مي گويد : يا لباست را مي پوشي يا بد مي يبيني .
جك لگد مي زند وجيغ مي كشد مادرش اورا با حركات دست تهديد مي كند .اين صحنه ،صحنه جنگ روزانه آنهاست .
راه حلهاي پيشنهادي :
1) لباس پوشيدن را براي كودك جالب كنيد: برايش
آواز يا داستاني بخوانيد ، مي توانيد وسيله اي جديد به دستش بدهيد .
2) لباس پوشيدن را با خواندن ترانه به كودك ياد بدهيد
به او بياموزيد كه همراه شما آوازهايي را بخواند .
3) روش لباس پوشيدن را به كودك ياد بدهيد : مي توانيد براي انجام اين كار از عروسكهايش استفاده كنيد به كودكتان بگوييد لباسها را به تن عروسكش بكند .
4) لباس مناسب انتخاب كنيد :
براي لباس پوشاندن به كودك سعي كنيد از لباسهاي راحت وبدون زيپ ودگمه استفاده كنيد .
5)با همديگر لباس بپوشيد :
يك مسابقه تفريحي بين خود وكو دكتان بگذاريد وبه بگوييد مي خواهم بدانم كدام يك از ما زودتر لباس مي پوشد .
6)لباس آتشنشاني
به كودكتان بگوييد كه فرض كند جايي آتش گرفته پس او بايد مثل يك آتشنشان ماهر عمل كند ، لباسهايبش را بپوشد وآتش را خاموش كند ،بهتر است به خاطر سرعت عملش يك پاداش به او بدهيد
جنگ مسواك زدن
ده خواسته مشترک بچهها از والدين
مطلب زیبای زیر رو دوست خوبمون مریم تهیه کرده ولی حیف که باز هم منبعش رو ذکر نکرده! مریم جون، منبع رو توی یک یادداشت همین زیر بنویس لطفاْ
آن چه در مورد دوران بچهداري و تربيت فرزند جاي افسوس دارد، آن است كه بچهداري وظيفه و شغلي موقتي است. روزهاي فعال و پرمسئوليت ما به عنوان پدر و مادر براي تربيت، نگهداري و مراقبت از فرزند در حال شمارش معكوس است. براي شما چطور؟ چقدر از روزهاي شيرين بچهداريتان باقي مانده است؟ فرض كنيد كوچكترين فرزند شما پنجساله است و تقريباً در 18سالگي زندگي مستقلي را شروع خواهد كرد. بنابراين شما فقط 13سال يا 156ماه يا 4745 روز وقت داريد! اين زمان مثل برق خواهد گذشت و پيش از اين كه خود متوجه شويد شغل شما در زمينه بچهداري به پايان خواهد رسيد. اين آگاهي موجب ميشود ما پدر و مادرها بر عملكرد و رفتار خود نسبت به فرزندمان بازبيني و دقت نظر داشته باشيم. شما به عنوان پدر و مادر چگونه رفتار ميكنيد؟ همه ما كوچكترين رفتار فرزندمان را بهدقت مورد بررسي قرار ميدهيم، حال آن كه معمولاً رفتارها و برخوردهاي خود را در نظر نداريم؛ اما چرا از ديد فرزندان به رفتار خود نگاه نميكنيم؟ ما صدهزار كودك را مورد تحقيق قرار داديم و از آنان سؤال كرديم كه از والدين
خود چه انتظاراتي دارند؟ ده پاسخ مشترك اين كودكان را برگزيدهايم كه به ذكر آنها ميپردازيم. شما نيز ميتوانيد در هر يك از اين موارد با ما همراه باشيد و رفتارهاي خود را مورد ارزيابي قرار دهيد.
1. فرزندان والديني ميخواهند كه در حضور آنان با يكديگر مشاجره و دعوا نكنند. از آن جا كه بچهها بيشتر تمايل دارند به آن چه پدر و مادر انجام ميدهند عمل كنند و نه ضرورتاً آن چه كه والدين ميگويند، بنابراين بيشتر در جستوجوي الگويي عيني و عملي براي رفتار خود هستند. شما چگونه اختلاف نظرتان را با ديگران حل ميكنيد؟ آيا قادريد بدون پرخاش و حمله به شخصي ديگر يا بدون دفاع از خويش، عدم توافق و رضايت خود از ديگران را بروز دهيد؟ مسلماً در اين صورت فرزند شما ميآموزد كه عصبانيت خود را كنترل و مشاجرات و اختلاف نظر خود
با ديگران را به مثبتترين و بهترين شيوه حل كند.
2. فرزندان والديني ميخواهند كه تمام اعضاي خانواده را به يك چشم بنگرند و بين آنها تبعيض
قائل نشوند. البته رعايت مساوات بين فرزندان به اين معنا نيست كه دقيقاً در مورد همه فرزندان
بايد واكنش يكسان داشت، زيرا هر بچهاي شخصيتي منحصربهفرد دارد، اما تكتك آنها به يك نسبت به عشق و درك پدر و مادر نياز دارند. ارتباط خود با هر يك از فرزندانتان را ارزيابي كنيد.
3. فرزندان والديني ميخواهند كه صادق و درستكار باشند؛ پدر يا مادري كه با اشاره به فرزند خود ميگويد به كسي كه پشت تلفن است بگو من نيستم، ممكن است متوجه نباشد كه چه چيزي را به فرزند خود آموزش ميدهد.
4. والديني كه نسبت به ديگران شكيبا و بردبارند؛ وقتي پدر و مادر از كارهاي نادرست ديگران
چشمپوشي ميكنند و شكيبايي و گذشت از خود نشان ميدهند، فرزندان ميآموزند نسبت به افرادي كه با آنها اختلاف سليقه و تفاوت دارند صبور باشند. شما چگونه به فرزند خود صبر و بردباري ميآموزيد؟
5. والديني كه از آمدن دوستان بچهها به خانه استقبال كنند؛ اگر دوستان فرزندتان در خانه شما جمع شوند، در آن صورت خواهيد دانست كه او با چه افرادي رفتوآمد و معاشرت دارد. اگر پذيراي دوستان فرزند خود باشيد در آن صورت در مورد آنها شناخت پيدا خواهيد كرد.
6. والديني كه با فرزند خود رابطه روحي و عاطفي برقرار ميكنند؛ پدر و مادري كه سعي كردهاند از كودكي فرزند با وي رابطه مستحكم و عميق روحي داشته باشند، در بزرگسالي فرزند نيز
تاثيرگذاري بيشتري بر وي خواهند داشت. شما چگونه ميتوانيد چنين روابطي را در خانوادهِ خود برقرار كنيد؟
7. والديني كه پاسخگوي سؤالات بچهها باشند؛ آيا تا به حال چنين گناهي را مرتكب شدهايد كه به فرزند خود بگوييد: حالا سرم شلوغه، بگذار بعداً راجع به اين موضوع با هم صحبت ميكنيم. ؛ و آن بعداً هرگز پيش نيامده باشد؟! امروز و حالا براي پاسخگويي به سؤالات فرزند خود وقت بگذاريد؛ و هنگامي كه پاسخ سؤالات را نميدانيد سعي كنيد در يافتن پاسخ او را ياري دهيد.
8. والديني كه در صورت لزوم فرزندان را تربيت كنند؛ اما نه در حضور ديگران و بهخصوص دوستان آنان. جاي تعجب است كه بچهها خود نيز خواهان قيد و بند هستند، اما از آنها توقع نداشته باشيد هميشه داوطلب تنبيه و گوشزد شما باشند.
9. والديني كه به جاي درنظرگرفتن نقاط ضعف، بر جنبههاي مثبت فرزند خود تكيه كنند؛ به فرزندتان به عنوان يك پازل ناتمام بنگريد و به جاي آن كه قسمتهاي خالي و كاملنشدهِ
اين پازل را مورد توجه قرار دهيد، بخشهاي كاملشدهِ زيباي آن را در نظر بگيريد. ليستي از
نقاط قوت او در ذهن داشته باشيد و در فرصتهاي مناسب آنها را بيان كنيد.
۱0. والديني كه با بچهها سازگار و ياريدهنده آنان باشند؛ بايد بپذيريم كه ما هميشه با فرزند
خود سازگار نبودهايم، اما دائماً سعي ميكنيم همراه و همراي آنان باشيم. گرچه عدم توافق و سازگاريهاي موقتي ما شخصيت فرزندمان را ويران نميكند، اما فرزندان نياز دارند كه بدانند آيا عشق شما و نيز محدوديتهايي كه برايشان ايجاد كردهايد دائمي هستند؟ زيرا ايمني و سلامت در كنار محدوديتها و مرزها به وجود ميآيد. آيا فرزندان نياز به ياري و سازگاري بيشتر شما دارند يا خير؟
خود را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ به هر حال اميدواريم نكات ذكرشده را در تربيت فرزندان دلبندتان رعايت كنيد و با بررسي رفتار خود در جايگاه والدين، بهترين شيوه را در برخورد با آنان در پيش بگيريد.
shadi ||
4:07 AM
مطلب زیبای زیر رو دوست خوبمون مریم تهیه کرده ولی حیف که باز هم منبعش رو ذکر نکرده! مریم جون، منبع رو توی یک یادداشت همین زیر بنویس لطفاْ
آن چه در مورد دوران بچهداري و تربيت فرزند جاي افسوس دارد، آن است كه بچهداري وظيفه و شغلي موقتي است. روزهاي فعال و پرمسئوليت ما به عنوان پدر و مادر براي تربيت، نگهداري و مراقبت از فرزند در حال شمارش معكوس است. براي شما چطور؟ چقدر از روزهاي شيرين بچهداريتان باقي مانده است؟ فرض كنيد كوچكترين فرزند شما پنجساله است و تقريباً در 18سالگي زندگي مستقلي را شروع خواهد كرد. بنابراين شما فقط 13سال يا 156ماه يا 4745 روز وقت داريد! اين زمان مثل برق خواهد گذشت و پيش از اين كه خود متوجه شويد شغل شما در زمينه بچهداري به پايان خواهد رسيد. اين آگاهي موجب ميشود ما پدر و مادرها بر عملكرد و رفتار خود نسبت به فرزندمان بازبيني و دقت نظر داشته باشيم. شما به عنوان پدر و مادر چگونه رفتار ميكنيد؟ همه ما كوچكترين رفتار فرزندمان را بهدقت مورد بررسي قرار ميدهيم، حال آن كه معمولاً رفتارها و برخوردهاي خود را در نظر نداريم؛ اما چرا از ديد فرزندان به رفتار خود نگاه نميكنيم؟ ما صدهزار كودك را مورد تحقيق قرار داديم و از آنان سؤال كرديم كه از والدين
خود چه انتظاراتي دارند؟ ده پاسخ مشترك اين كودكان را برگزيدهايم كه به ذكر آنها ميپردازيم. شما نيز ميتوانيد در هر يك از اين موارد با ما همراه باشيد و رفتارهاي خود را مورد ارزيابي قرار دهيد.
1. فرزندان والديني ميخواهند كه در حضور آنان با يكديگر مشاجره و دعوا نكنند. از آن جا كه بچهها بيشتر تمايل دارند به آن چه پدر و مادر انجام ميدهند عمل كنند و نه ضرورتاً آن چه كه والدين ميگويند، بنابراين بيشتر در جستوجوي الگويي عيني و عملي براي رفتار خود هستند. شما چگونه اختلاف نظرتان را با ديگران حل ميكنيد؟ آيا قادريد بدون پرخاش و حمله به شخصي ديگر يا بدون دفاع از خويش، عدم توافق و رضايت خود از ديگران را بروز دهيد؟ مسلماً در اين صورت فرزند شما ميآموزد كه عصبانيت خود را كنترل و مشاجرات و اختلاف نظر خود
با ديگران را به مثبتترين و بهترين شيوه حل كند.
2. فرزندان والديني ميخواهند كه تمام اعضاي خانواده را به يك چشم بنگرند و بين آنها تبعيض
قائل نشوند. البته رعايت مساوات بين فرزندان به اين معنا نيست كه دقيقاً در مورد همه فرزندان
بايد واكنش يكسان داشت، زيرا هر بچهاي شخصيتي منحصربهفرد دارد، اما تكتك آنها به يك نسبت به عشق و درك پدر و مادر نياز دارند. ارتباط خود با هر يك از فرزندانتان را ارزيابي كنيد.
3. فرزندان والديني ميخواهند كه صادق و درستكار باشند؛ پدر يا مادري كه با اشاره به فرزند خود ميگويد به كسي كه پشت تلفن است بگو من نيستم، ممكن است متوجه نباشد كه چه چيزي را به فرزند خود آموزش ميدهد.
4. والديني كه نسبت به ديگران شكيبا و بردبارند؛ وقتي پدر و مادر از كارهاي نادرست ديگران
چشمپوشي ميكنند و شكيبايي و گذشت از خود نشان ميدهند، فرزندان ميآموزند نسبت به افرادي كه با آنها اختلاف سليقه و تفاوت دارند صبور باشند. شما چگونه به فرزند خود صبر و بردباري ميآموزيد؟
5. والديني كه از آمدن دوستان بچهها به خانه استقبال كنند؛ اگر دوستان فرزندتان در خانه شما جمع شوند، در آن صورت خواهيد دانست كه او با چه افرادي رفتوآمد و معاشرت دارد. اگر پذيراي دوستان فرزند خود باشيد در آن صورت در مورد آنها شناخت پيدا خواهيد كرد.
6. والديني كه با فرزند خود رابطه روحي و عاطفي برقرار ميكنند؛ پدر و مادري كه سعي كردهاند از كودكي فرزند با وي رابطه مستحكم و عميق روحي داشته باشند، در بزرگسالي فرزند نيز
تاثيرگذاري بيشتري بر وي خواهند داشت. شما چگونه ميتوانيد چنين روابطي را در خانوادهِ خود برقرار كنيد؟
7. والديني كه پاسخگوي سؤالات بچهها باشند؛ آيا تا به حال چنين گناهي را مرتكب شدهايد كه به فرزند خود بگوييد: حالا سرم شلوغه، بگذار بعداً راجع به اين موضوع با هم صحبت ميكنيم. ؛ و آن بعداً هرگز پيش نيامده باشد؟! امروز و حالا براي پاسخگويي به سؤالات فرزند خود وقت بگذاريد؛ و هنگامي كه پاسخ سؤالات را نميدانيد سعي كنيد در يافتن پاسخ او را ياري دهيد.
8. والديني كه در صورت لزوم فرزندان را تربيت كنند؛ اما نه در حضور ديگران و بهخصوص دوستان آنان. جاي تعجب است كه بچهها خود نيز خواهان قيد و بند هستند، اما از آنها توقع نداشته باشيد هميشه داوطلب تنبيه و گوشزد شما باشند.
9. والديني كه به جاي درنظرگرفتن نقاط ضعف، بر جنبههاي مثبت فرزند خود تكيه كنند؛ به فرزندتان به عنوان يك پازل ناتمام بنگريد و به جاي آن كه قسمتهاي خالي و كاملنشدهِ
اين پازل را مورد توجه قرار دهيد، بخشهاي كاملشدهِ زيباي آن را در نظر بگيريد. ليستي از
نقاط قوت او در ذهن داشته باشيد و در فرصتهاي مناسب آنها را بيان كنيد.
۱0. والديني كه با بچهها سازگار و ياريدهنده آنان باشند؛ بايد بپذيريم كه ما هميشه با فرزند
خود سازگار نبودهايم، اما دائماً سعي ميكنيم همراه و همراي آنان باشيم. گرچه عدم توافق و سازگاريهاي موقتي ما شخصيت فرزندمان را ويران نميكند، اما فرزندان نياز دارند كه بدانند آيا عشق شما و نيز محدوديتهايي كه برايشان ايجاد كردهايد دائمي هستند؟ زيرا ايمني و سلامت در كنار محدوديتها و مرزها به وجود ميآيد. آيا فرزندان نياز به ياري و سازگاري بيشتر شما دارند يا خير؟
خود را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ به هر حال اميدواريم نكات ذكرشده را در تربيت فرزندان دلبندتان رعايت كنيد و با بررسي رفتار خود در جايگاه والدين، بهترين شيوه را در برخورد با آنان در پيش بگيريد.
لجبازی کودکان - تلاش برای پيشگيری!
چه کنيم تا کودک رفتار بهتري داشته باشد؟
شما الگوي بچه هايتان هستيد. اگر مي خواهيد کودک را تشويق کنيد که بهتر رفتار کند بايد خودتان باملاحظه- مهربان - صادق و باحوصله باشيد. ثبات و عشق را به کودکان ارزانی کنید. وقتي قوانين ثابت بمانند براي کودک آسان تر است که ياد بگيرد مرز کارهاي مجاز او کجا است. اگر به بچه اجازه نمي دهيد که در اتاق نشيمن توپ بازي کند وقتي مهمان داريد هم اين اجازه را به او ندهيد. رفتار خوب کودک را با در آغوش کشيدن او يا توجه کردن به او - مثلا با قصه خواندن براي او يا بيرون بردنش - پاداش دهيد. آن چه کودک بيش از هر چيز به آن نياز دارد صرف وقت با شما است.
چند پيشنهاد:
* در پايان يک روز پرفعاليت که کودک به راحتي عصباني مي شود يا شما را عصباني مي کند بهترين کار اين است که زود غذايش را بدهيد و او را بخوابانيد.
* وقتي کاري خارج از توانايي او است و خشم و سرخوردگي در او بالا مي گيرد بايد توجهش را به چيز ديگري معطوف کنيد و به او دلگرمي دهيد.
* در برابر طغيان هاي عاطفي کودک که معلوم است براي تحت تاثير قرار دادن شما و وادار کردنتان به عوض کردن تصميمي که گرفته ايد راه انداخته تسليم نشويد.
منبع
تهيه مطلب از آزيتا
shadi ||
3:46 AM
چه کنيم تا کودک رفتار بهتري داشته باشد؟
شما الگوي بچه هايتان هستيد. اگر مي خواهيد کودک را تشويق کنيد که بهتر رفتار کند بايد خودتان باملاحظه- مهربان - صادق و باحوصله باشيد. ثبات و عشق را به کودکان ارزانی کنید. وقتي قوانين ثابت بمانند براي کودک آسان تر است که ياد بگيرد مرز کارهاي مجاز او کجا است. اگر به بچه اجازه نمي دهيد که در اتاق نشيمن توپ بازي کند وقتي مهمان داريد هم اين اجازه را به او ندهيد. رفتار خوب کودک را با در آغوش کشيدن او يا توجه کردن به او - مثلا با قصه خواندن براي او يا بيرون بردنش - پاداش دهيد. آن چه کودک بيش از هر چيز به آن نياز دارد صرف وقت با شما است.
چند پيشنهاد:
* در پايان يک روز پرفعاليت که کودک به راحتي عصباني مي شود يا شما را عصباني مي کند بهترين کار اين است که زود غذايش را بدهيد و او را بخوابانيد.
* وقتي کاري خارج از توانايي او است و خشم و سرخوردگي در او بالا مي گيرد بايد توجهش را به چيز ديگري معطوف کنيد و به او دلگرمي دهيد.
* در برابر طغيان هاي عاطفي کودک که معلوم است براي تحت تاثير قرار دادن شما و وادار کردنتان به عوض کردن تصميمي که گرفته ايد راه انداخته تسليم نشويد.
منبع
تهيه مطلب از آزيتا
Friday, August 15, 2003
ده نکته در مورد تربیت اصولی فرزندان
یکی دیگر از مطالبی که دوست خوبمان مریم تهیه کرده:
۱- برای کاستن از میزان اطاعتهای محض و عاری از تفکر و اراده، فرزندتان را با روش انجام وظایف خودش آشنا سازید.
۲- به جای انتقال اندیشههای خودتان به کودکان، آنها را با روش اندیشیدن آشنا سازید.
۳- به عملکرد و رفتار فرزندتان میتوانید ایراد بگیرید و اعتراض کنید، ولی به شخصیت او هرگز لطمهای وارد نسازید..
۴- با مقدار محدودی بیاعتنایی بین هر قهر و آشتی (؟) از تکرار خطاها جلوگيری کنيد.
۵- مسئوليت تربيت فرزندان کوچکتر را به فرزندان بزرگتر واگذار نکنيد.
۶- بدون شناخت کودکان را هدايت نکنيد. سعی کنيد توقع خانواده از توان فرزند فراتر نرود.
۷- سعی کنيد توقعات شما از فرزندتان با توان هوشی، عاطفی، اجتماعی و جسمی فرزندتان هماهنگ باشد (به نظرم اين بسط همون شماره ۶ ئه)
۸- به فرزندتان مسئوليت بدهيد تا او احساس ارزش و اهميت کند و مسئوليت کارهايش را به عهده بگيرد.
۹- پاسخ اکثر سوالات کودکان را از خودشان بپرسيد و از ارائه راه حل سريع خودداری کنيد.
۱۰- سعی کنيد فرزندانتان اشتباهات خودشان را امری عادی تلقی نکنند.
مريم جان، لطفاْ ذيل همين مطلب، يک يادداشت بگذار و منبع مطلب رو هم معرفی کن.
آزيتا
shadi ||
7:36 AM
یکی دیگر از مطالبی که دوست خوبمان مریم تهیه کرده:
۱- برای کاستن از میزان اطاعتهای محض و عاری از تفکر و اراده، فرزندتان را با روش انجام وظایف خودش آشنا سازید.
۲- به جای انتقال اندیشههای خودتان به کودکان، آنها را با روش اندیشیدن آشنا سازید.
۳- به عملکرد و رفتار فرزندتان میتوانید ایراد بگیرید و اعتراض کنید، ولی به شخصیت او هرگز لطمهای وارد نسازید..
۴- با مقدار محدودی بیاعتنایی بین هر قهر و آشتی (؟) از تکرار خطاها جلوگيری کنيد.
۵- مسئوليت تربيت فرزندان کوچکتر را به فرزندان بزرگتر واگذار نکنيد.
۶- بدون شناخت کودکان را هدايت نکنيد. سعی کنيد توقع خانواده از توان فرزند فراتر نرود.
۷- سعی کنيد توقعات شما از فرزندتان با توان هوشی، عاطفی، اجتماعی و جسمی فرزندتان هماهنگ باشد (به نظرم اين بسط همون شماره ۶ ئه)
۸- به فرزندتان مسئوليت بدهيد تا او احساس ارزش و اهميت کند و مسئوليت کارهايش را به عهده بگيرد.
۹- پاسخ اکثر سوالات کودکان را از خودشان بپرسيد و از ارائه راه حل سريع خودداری کنيد.
۱۰- سعی کنيد فرزندانتان اشتباهات خودشان را امری عادی تلقی نکنند.
مريم جان، لطفاْ ذيل همين مطلب، يک يادداشت بگذار و منبع مطلب رو هم معرفی کن.
آزيتا
کودکان و اب ميوه
آب ميوه طبيعي مي تواند 100 درصد براي کودک مفيد باشد اما فقط اگر به مقدار مناسب مصرف شود. افراط در خوردن آن توسط کودک مي تواند باعث سوء تغذيه، اسهال ، مشکلات گوارشي و پوسيدگي دندان شود.
برخي مادر و پدرها تصور مي کنند آب ميوه مي تواند جايگزين مناسبي براي شير مادر باشد. اما با وجود منابع سرشار ويتامين ث در ميوه و همچنين کلسيم دربرخي از آنها، اشکالات متعددي در مصرف بي رويه وجود دارد.
تحقيقات جديد نشان مي دهد نوزاداني که آب ميوه زياد مي خورند بخاطر مصرف کم شير، دچار سوء تغذيه مي شوند. زيرا در ميوه ها موادي مانند پروتئين، چربي، مواد معدني، فيبر و ويتامينهائي غير از ويتامين ث به مقدار کافي وجود ندارد. در ميوه جات کربوهيدراتها به وفور وجود دارند که مي توانند در نوزاد باعث بروز اسهال، دل درد، و تجمع گاز در شکم وي شوند.
اين تحقيقات همچنين نشان داده که اگر کودکي در طي روز يا شب مکررا از طريق شيشه يا ليوان آب ميوه مي نوشد، قند موجود در ميوه مي تواند باعث پوسيدگي دندانهاي وي گردد.
استفاده از آب ميوه هاي آماده که از فروشگاههاي مختلف خريداري مي شود و مسلما 100 درصد طبيعي نيستند براي کودکان نامناسبتر نيز مي باشد. زيرا داراي مواد شيرين کننده و مواد افزودني ديگري است که با تغذيه سالم فرزند شما منافات دارد.
متخصصين موارد زير را در رابطه با مصرف آب ميوه توصيه مي کنند:
به نوزادان زير شش ماه آب ميوه ندهيد.
به نوزادان بالي شش ماه نيز از طريق شيشه و پستانک آب ميوه ندهيد.
قبل از خواب کودک به وي آب ميوه يا نوشيدني هاي شکردار ندهيد.
براي کودکان 1 تا 6 ساله مقدار نوشيدن آب ميوه را به 120 تا 180 گرم در روز محدود کنيد.
به کودکان 7 تا 18 ساله نيز 240 گرم الي 350 گرم بيشتر در روز ندهيد.
فرزندانتان را تشويق به خوردن ميوه (بجاي آب ميوه) کنيد زيرا فيبر بيشتري در آن وجود دارد.
shadi ||
7:33 AM
آب ميوه طبيعي مي تواند 100 درصد براي کودک مفيد باشد اما فقط اگر به مقدار مناسب مصرف شود. افراط در خوردن آن توسط کودک مي تواند باعث سوء تغذيه، اسهال ، مشکلات گوارشي و پوسيدگي دندان شود.
برخي مادر و پدرها تصور مي کنند آب ميوه مي تواند جايگزين مناسبي براي شير مادر باشد. اما با وجود منابع سرشار ويتامين ث در ميوه و همچنين کلسيم دربرخي از آنها، اشکالات متعددي در مصرف بي رويه وجود دارد.
تحقيقات جديد نشان مي دهد نوزاداني که آب ميوه زياد مي خورند بخاطر مصرف کم شير، دچار سوء تغذيه مي شوند. زيرا در ميوه ها موادي مانند پروتئين، چربي، مواد معدني، فيبر و ويتامينهائي غير از ويتامين ث به مقدار کافي وجود ندارد. در ميوه جات کربوهيدراتها به وفور وجود دارند که مي توانند در نوزاد باعث بروز اسهال، دل درد، و تجمع گاز در شکم وي شوند.
اين تحقيقات همچنين نشان داده که اگر کودکي در طي روز يا شب مکررا از طريق شيشه يا ليوان آب ميوه مي نوشد، قند موجود در ميوه مي تواند باعث پوسيدگي دندانهاي وي گردد.
استفاده از آب ميوه هاي آماده که از فروشگاههاي مختلف خريداري مي شود و مسلما 100 درصد طبيعي نيستند براي کودکان نامناسبتر نيز مي باشد. زيرا داراي مواد شيرين کننده و مواد افزودني ديگري است که با تغذيه سالم فرزند شما منافات دارد.
متخصصين موارد زير را در رابطه با مصرف آب ميوه توصيه مي کنند:
به نوزادان زير شش ماه آب ميوه ندهيد.
به نوزادان بالي شش ماه نيز از طريق شيشه و پستانک آب ميوه ندهيد.
قبل از خواب کودک به وي آب ميوه يا نوشيدني هاي شکردار ندهيد.
براي کودکان 1 تا 6 ساله مقدار نوشيدن آب ميوه را به 120 تا 180 گرم در روز محدود کنيد.
به کودکان 7 تا 18 ساله نيز 240 گرم الي 350 گرم بيشتر در روز ندهيد.
فرزندانتان را تشويق به خوردن ميوه (بجاي آب ميوه) کنيد زيرا فيبر بيشتري در آن وجود دارد.
Friday, August 08, 2003
يكي از مسائل بسيار مهم تربيتي در آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان،
مساله تشويق است. در اين راستا سعي بر آن است تا با بررسي دقيق روشهاي
مختلف تشويق و نيز محاسن و معايب هريك از آنها،شناختي جامع در خور توان
خويش به مخاطبان ارجمند ارايه دهم. منظور از تشويق چيست؟ در ابتدا لازم
به ذكر است كه در علم روانشناسي به جاي تشويق از واژه تقويت استفاده
ميشود بنابراين منظور از واژه تقويت همان تشويق است و من نيز بيشتر از
تقويت استفاده خواهم كرد. ميتوان تشويق را چنين تعريف كرد: براي اينكه
رفتاري در كودك تقويت شود يا دوام يابد، بايد ترتيبي داد كه پس از آنكه
كودك هر بار رفتار مطلوبي را كه موردنظر ماست انجام داد، پاداشي به او
داده شود. به بيان ديگر هر رفتار مطلوب كودك نتيجه خوشايندي برايش به
دنبال داشته باشد بنابراين چنانچه بخواهيم رفتاري آموخته و يا تكرار شود
بايد آن را تقويت كنيم و چنانچه بخواهيم رفتاري تضعيف شود و از بين برود
بايد آن را تقويت نكرده، نسبت به آن بيتفاوت بود و يا به روشهايي آن را
تنبيه كنيم. بنابراين تشويق (تقويت) در مواردي به كار ميرود كه بخواهيم:
الف) رفتارهاي مطلوب موجود در كودك يا نوجوان افزايش يابد. ب) رفتارهاي
تازه و جديد را كه موردنظر ماست بياموزد. در تعريف تشويق خاطرنشان كرديم
كه به كودك پاداش داده شود، نكته قابل توجه اينجاست كه گاهي والدين به
گمان اينكه «پاداش (تقويت) يعني خريدن و تهيه ماديات و هرآنچه كودك يا
نوجوان ميخواهد»، اظهار ميدارند كه ممكن است كودك و نوجوان پرتوقع شده و
زماني چيزهايي از والدين بخواهند كه والدين استطاعت تهيه آن را نداشته
باشند،در اين صورت پاداش و تقويت جنبه باجگيري به خود ميگيرد يعني بچهها
ميگويند: «يا فلان وسيله و... يا برايم بخرد يا اينكه من مثلاص فلان كار را
انجام نميدهم» و يا تهديداتي از اين قبيل. و اما در پاسخ به والدين
گرامي بايد بگويم كه ما چند نوع تقويتكننده داريم. پاداشها ميتوانند به
صورتهاي مادي،كلامي و يا حتي غيركلامي باشند. در اوان كودكي يا كلاص زماني
كه ميخواهيم يك رفتار تازه در كودك يا نوجوانمان شكل گيرد يعني در
ابتداي راه تقويتهاي مادي (از قبيل پول، اسباببازي، خوراكي و...) براي
آنان جذابيت بيشتري دارد زيرا هنوز رفتاري كه موردنظر ماست در او شكل
نگرفته بنابراين بايد انجام رفتار با چيزهاي خواستني براي او همراه
باشد، اما به تدريج كه كودك بزرگتر شده و ما قدمهاي اول در ايجاد رفتار
را برداشتيم يعني رفتار به حد نسبي در او شكل گرفت آنگاه از تقويتهاي
كلامي (نظير آفرين،چه كار قشنگي ، بله و...) استفاده ميكنيم،كمكم از حالت
كلامي هم كاسته و فقط با يك لبخند و تكان دادن سر، رفتار او را تاييد و
تحسين ميكنيم در اينجا ما در كارمان موفق شدهايم زيرا ديگر او براي
انجام كار نياز به ابزار بيروني ندارد و به اصطلاح روانشناسان رفتار
موردنظر در او دروني ميشود يعني با وجدان وي عجين ميگردد به عبارتي او
رفتار موردنظر را بطور خودكار انجام ميدهد زيرا خودش از انجام آن احساس
خشنودي كرده و از نظر رواني ارضا ميگردد. اگر مراحل تشويق و ايجاد رفتار
در كودكان و نوجوانان بدرستي انجام گيرد ميتوانيم اؤرات وسيعتر آن را در
يادگيري دانشآموزان مشاهده كنيم ، زيرا مطالعات نشان ميدهد كه تشويق و
تمجيد در مورد دانشآموزان نه تنها در پيشرفت درس موردنظر بلكه در پيشرفت
دروس ديگر نيز موؤر است. به اين معني كه يك نگرش مثبت،نسبت به يادگيري
در دانشآموز ايجاد و او را متمايل به يادگيري و كسب دانش ميكند. حال به
بررسي چگونگي استفاده از تشويق (و در اين خصوص تشويقهاي كلامي)
ميپردازيم: چند آگاهي در مورد تشويق تشويق از دو بخش تشكيل ميشود: گفتار
ما و نتيجهگيريهاي كودك. گفتار ما بايد بطور واضح نشان بدهد كه ما
تلاش،كار،موفقيت و ياري و توجه كودك را ارج مينهيم تعريف و تمجيد نبايد
در مورد صفات و خصوصيات شخصي كودك صورت گيرد بلكه ما تلاش و يا رفتار
مطلوب كودك را تشويق ميكنيم. تمجيد و تشويق وقتي مثمرؤمر است كه: 1
بزرگترها آنچه را كه ميبينند يا احساس ميكنند با قدرداني توصيف كنند
(ميبينم كه اتاق تميز است و يا تو خيلي خوب تكاليفت را انجام دادهيي)
يعني جزء به جزء كار كودك را توصيف كنيم و كودك پس از شنيدن توصيف
بتواند خود را تحسين كند. وقتي كودك رفتاري پسنديده و مطلوب انجام ميدهد
تصويري فوري از خودش برايش ترسيم كنيم. موضوع اين است كه بايد به كودك و
عمل او بطور واقعي نگاه كنيم و بطور واقع توجه كنيم، سپس با صداي بلند
اعلام كنيم كه چه ديده و شنيدهايم و در نهايت چه احساسي داريم (ميبينم كه
نمرات خوبي گرفتهيي من خيلي خوشحالم و به تو افتخار ميكنم.) سپس خواهيد
ديد كه بكاربردن چنين روشي چه اؤر ژرفي ميتواند داشته باشد و باز بايد
بگويم كه كودكانمان از توصيفات كوچك روزمرهمان ميآموزند كه نيرويشان
چقدر است،كودك در مييابد كه تواناييهايي دارد و در نتيجه اين فرصت را
خواهد داشت كه از خود كارداني و ابتكار نشان دهد. زيرا همه اينها به
خزانه عاطفي او سرازير ميشود و ممكن نيست از بين برود، وقتي كودك در
نتيجه تشويق به كارش علاقه نشان ميدهد و يا حتي با وجود خستگي در انجام
تكاليف مدرسهاش استقامت ميورزد، در خود و والدينش احساسي به وجود ميآورد
كه به اين سادگيها زدودني نيست. در اين لحظات اگر بر خصلتهاي خوب كودك
تاكيد شود،تا آخر عمر برايش محكي خواهد بود تا در مواقع ترديد و دلتنگي
به آن رجوع كند او در گذشته كاري كرده است كه به آن مباهات ميكند و در
صدد آن است كه دوباره انجامش دهد. 2 احساساتتان را در مورد عمل كودك
بيان كنيد (آدم از ديدن اين اتاق كيف ميكند.) بياييد درك كنيم كه غير از
تامين غذا، سرپناه و لباس براي كودكانمان، وظيفه ديگري نيز نسبت به آنان
داريم و آن هم تصديق اعمال درست و شايسته آنهاست. ميدانيم كه در دنياي
بيرون از خانه به آنان خواهند گفت كه اشتباهاتشان چيست (آنهم با صداي
بلند و به كرات) كار ما اين است كه بگذاريم كودكانمان بدانند كه كداميك
از خصلتهايشان پسنديده است. و اما نكته مهم در مورد استفاده از تشويق:
تشويق همچون پنيسيلين نبايد برحسب تصادف مورد استفاده واقع شود،اصول و
احتياطهايي وجود دارد كه استعمال داروهاي قوي را كنترل ميكند،مثل زمان و
مقدار مصرف داروها، دستورالعملهايي نيز در مورد داروهاي احساسي وجود
دارد. مهمترين دستورالعمل اين است كه تشويق و تمجيد فقط بايد با تلاشها و
كارهاي موفقيتآميز كودك سروكار داشته باشد نه با صفات شخصي و شخصيت او.
اطمينان حاصل كنيد كه تشويق شما متناسب با سن و سال و سطح توانايي كودك
و نوجوان باشد. وقتي به يك كودك كم سن و سال با لذت ميگوييد «ميبينم كه
هر شب دندوناتو مسواك ميزني» او به فضيلت خود افتخار ميكند در حالي كه
اگر همين جمله را به يك نوجوان بگوييد ممكن است آن را توهين به خود تلقي
كند. آگاه باشيد كه نشان دادن وجد و سرور بيش از اندازه ميتواند مانع
تحقق آرزوهاي كودك شود. بعضي اوقات تهييج مداوم و خوشي زياده از حد
والدين ميتواند به عنوان «فشار» تلقي شود، در مورد كودكي كه هر روز اين
شربت را به خوردش ميدهند كه «تو نقاش نابغه و بزرگي هستي» ممكن است با
خود فكر كند «توقع اينها بيش از توانايي من است.» اصولي كه بر اؤر بخشي
تقويت اؤر ميگذارد: 1 انتخاب تقويتكننده مناسب، براي اين كار لازم است كه
انواع تقويتكنندهها را بشناسيم. الف) تقويتكنندههاي اوليه و ؤانويه:
مانند غذا و پول. ب) تقويتكنندههاي اجتماعي و رواني، اين نوع
تقويتكنندهها نيازهاي عاطفي و اجتماعي انسان را مانند نياز به
تاييد،نياز به حمايت و تمجيد و... را برآورده ميكند و از نظر نگارنده
گاهي اؤر بيشتري از دو نوع اول دارند. ج) تقويتكنندههاي فعاليتي: از
فعاليتي كه كودك و نوجوان خيلي به آن علاقهمند است استفاده ميكنيم تا او
را نسبت به فعاليتي كه به آن علاقهمند نيست،علاقهمند كنيم. (تماشاي
تلويزيون كه براي او خوشايند است منوط به انجام تكاليف باشد). كه علاقه
كمتري نسبت به آن دارد. د) تقويتكنندههاي بازخوردي نشان ميدهد كه اگر
فرد را از كارش آگاه كنيم ميزان خطاي او كمتر ميشود اگر ما مرتباص به
دانشآموزان بازخورد يعني نتيجه عملكردشان را اعلام كنيم، عملكردهاي بعدي
آنان بهتر خواهد شد. ه) تقويتكنندههاي دروني، اين نوع تقويتها نيازهاي
اساسي و دروني انسان را ارضا كرده و منشا بيروني ندارد. ما بايد كاري
كنيم كه دانشآموزان انگيزه دروني پيدا كنند و تاؤير جايزه به تدريج كمتر
شود) براي نيل به چنين هدفي از 5 نوع تقويتكنندههاي بالا استفاده ميكنيم
تا به مورد ششم دست يابيم و بعد تاؤير آنان را كم و حذف كنيم. 2 فوريت
تقويت: تقويت زماني بيشترين تاؤير را ميگذارد كه حتيالامكان بلافاصله بعد
از رفتار مطلوب فرد ارايه شود. يعني فاصله بين رفتار و بازخورد آن
(عكسالعمل ما) بايد حداقل باشد. همچنين به ياد داشته باشيم كه ما هيچوقت
دانشآموز يا فرد را تقويت نميكنيم بلكه رفتار او را تقويت ميكنيم. يعني
دقيقاص ذكر كنيم كه فلان رفتار تو خوب است. 3 مقدار تقويت: بايد بدانيم
چه نوع تقويتي كودك را خوشحال ميكند براي اين كار بايد بدانيم فرد قبلاص
چه نوع تقويتهايي دريافت كرده مثلاص اگر كودك هميشه پاداشهاي گرانبهايي
دريافت ميكرده حالا ديگر خريد يك پفك براي او ارضاكننده نيست. يعن�
shadi ||
11:42 AM
مساله تشويق است. در اين راستا سعي بر آن است تا با بررسي دقيق روشهاي
مختلف تشويق و نيز محاسن و معايب هريك از آنها،شناختي جامع در خور توان
خويش به مخاطبان ارجمند ارايه دهم. منظور از تشويق چيست؟ در ابتدا لازم
به ذكر است كه در علم روانشناسي به جاي تشويق از واژه تقويت استفاده
ميشود بنابراين منظور از واژه تقويت همان تشويق است و من نيز بيشتر از
تقويت استفاده خواهم كرد. ميتوان تشويق را چنين تعريف كرد: براي اينكه
رفتاري در كودك تقويت شود يا دوام يابد، بايد ترتيبي داد كه پس از آنكه
كودك هر بار رفتار مطلوبي را كه موردنظر ماست انجام داد، پاداشي به او
داده شود. به بيان ديگر هر رفتار مطلوب كودك نتيجه خوشايندي برايش به
دنبال داشته باشد بنابراين چنانچه بخواهيم رفتاري آموخته و يا تكرار شود
بايد آن را تقويت كنيم و چنانچه بخواهيم رفتاري تضعيف شود و از بين برود
بايد آن را تقويت نكرده، نسبت به آن بيتفاوت بود و يا به روشهايي آن را
تنبيه كنيم. بنابراين تشويق (تقويت) در مواردي به كار ميرود كه بخواهيم:
الف) رفتارهاي مطلوب موجود در كودك يا نوجوان افزايش يابد. ب) رفتارهاي
تازه و جديد را كه موردنظر ماست بياموزد. در تعريف تشويق خاطرنشان كرديم
كه به كودك پاداش داده شود، نكته قابل توجه اينجاست كه گاهي والدين به
گمان اينكه «پاداش (تقويت) يعني خريدن و تهيه ماديات و هرآنچه كودك يا
نوجوان ميخواهد»، اظهار ميدارند كه ممكن است كودك و نوجوان پرتوقع شده و
زماني چيزهايي از والدين بخواهند كه والدين استطاعت تهيه آن را نداشته
باشند،در اين صورت پاداش و تقويت جنبه باجگيري به خود ميگيرد يعني بچهها
ميگويند: «يا فلان وسيله و... يا برايم بخرد يا اينكه من مثلاص فلان كار را
انجام نميدهم» و يا تهديداتي از اين قبيل. و اما در پاسخ به والدين
گرامي بايد بگويم كه ما چند نوع تقويتكننده داريم. پاداشها ميتوانند به
صورتهاي مادي،كلامي و يا حتي غيركلامي باشند. در اوان كودكي يا كلاص زماني
كه ميخواهيم يك رفتار تازه در كودك يا نوجوانمان شكل گيرد يعني در
ابتداي راه تقويتهاي مادي (از قبيل پول، اسباببازي، خوراكي و...) براي
آنان جذابيت بيشتري دارد زيرا هنوز رفتاري كه موردنظر ماست در او شكل
نگرفته بنابراين بايد انجام رفتار با چيزهاي خواستني براي او همراه
باشد، اما به تدريج كه كودك بزرگتر شده و ما قدمهاي اول در ايجاد رفتار
را برداشتيم يعني رفتار به حد نسبي در او شكل گرفت آنگاه از تقويتهاي
كلامي (نظير آفرين،چه كار قشنگي ، بله و...) استفاده ميكنيم،كمكم از حالت
كلامي هم كاسته و فقط با يك لبخند و تكان دادن سر، رفتار او را تاييد و
تحسين ميكنيم در اينجا ما در كارمان موفق شدهايم زيرا ديگر او براي
انجام كار نياز به ابزار بيروني ندارد و به اصطلاح روانشناسان رفتار
موردنظر در او دروني ميشود يعني با وجدان وي عجين ميگردد به عبارتي او
رفتار موردنظر را بطور خودكار انجام ميدهد زيرا خودش از انجام آن احساس
خشنودي كرده و از نظر رواني ارضا ميگردد. اگر مراحل تشويق و ايجاد رفتار
در كودكان و نوجوانان بدرستي انجام گيرد ميتوانيم اؤرات وسيعتر آن را در
يادگيري دانشآموزان مشاهده كنيم ، زيرا مطالعات نشان ميدهد كه تشويق و
تمجيد در مورد دانشآموزان نه تنها در پيشرفت درس موردنظر بلكه در پيشرفت
دروس ديگر نيز موؤر است. به اين معني كه يك نگرش مثبت،نسبت به يادگيري
در دانشآموز ايجاد و او را متمايل به يادگيري و كسب دانش ميكند. حال به
بررسي چگونگي استفاده از تشويق (و در اين خصوص تشويقهاي كلامي)
ميپردازيم: چند آگاهي در مورد تشويق تشويق از دو بخش تشكيل ميشود: گفتار
ما و نتيجهگيريهاي كودك. گفتار ما بايد بطور واضح نشان بدهد كه ما
تلاش،كار،موفقيت و ياري و توجه كودك را ارج مينهيم تعريف و تمجيد نبايد
در مورد صفات و خصوصيات شخصي كودك صورت گيرد بلكه ما تلاش و يا رفتار
مطلوب كودك را تشويق ميكنيم. تمجيد و تشويق وقتي مثمرؤمر است كه: 1
بزرگترها آنچه را كه ميبينند يا احساس ميكنند با قدرداني توصيف كنند
(ميبينم كه اتاق تميز است و يا تو خيلي خوب تكاليفت را انجام دادهيي)
يعني جزء به جزء كار كودك را توصيف كنيم و كودك پس از شنيدن توصيف
بتواند خود را تحسين كند. وقتي كودك رفتاري پسنديده و مطلوب انجام ميدهد
تصويري فوري از خودش برايش ترسيم كنيم. موضوع اين است كه بايد به كودك و
عمل او بطور واقعي نگاه كنيم و بطور واقع توجه كنيم، سپس با صداي بلند
اعلام كنيم كه چه ديده و شنيدهايم و در نهايت چه احساسي داريم (ميبينم كه
نمرات خوبي گرفتهيي من خيلي خوشحالم و به تو افتخار ميكنم.) سپس خواهيد
ديد كه بكاربردن چنين روشي چه اؤر ژرفي ميتواند داشته باشد و باز بايد
بگويم كه كودكانمان از توصيفات كوچك روزمرهمان ميآموزند كه نيرويشان
چقدر است،كودك در مييابد كه تواناييهايي دارد و در نتيجه اين فرصت را
خواهد داشت كه از خود كارداني و ابتكار نشان دهد. زيرا همه اينها به
خزانه عاطفي او سرازير ميشود و ممكن نيست از بين برود، وقتي كودك در
نتيجه تشويق به كارش علاقه نشان ميدهد و يا حتي با وجود خستگي در انجام
تكاليف مدرسهاش استقامت ميورزد، در خود و والدينش احساسي به وجود ميآورد
كه به اين سادگيها زدودني نيست. در اين لحظات اگر بر خصلتهاي خوب كودك
تاكيد شود،تا آخر عمر برايش محكي خواهد بود تا در مواقع ترديد و دلتنگي
به آن رجوع كند او در گذشته كاري كرده است كه به آن مباهات ميكند و در
صدد آن است كه دوباره انجامش دهد. 2 احساساتتان را در مورد عمل كودك
بيان كنيد (آدم از ديدن اين اتاق كيف ميكند.) بياييد درك كنيم كه غير از
تامين غذا، سرپناه و لباس براي كودكانمان، وظيفه ديگري نيز نسبت به آنان
داريم و آن هم تصديق اعمال درست و شايسته آنهاست. ميدانيم كه در دنياي
بيرون از خانه به آنان خواهند گفت كه اشتباهاتشان چيست (آنهم با صداي
بلند و به كرات) كار ما اين است كه بگذاريم كودكانمان بدانند كه كداميك
از خصلتهايشان پسنديده است. و اما نكته مهم در مورد استفاده از تشويق:
تشويق همچون پنيسيلين نبايد برحسب تصادف مورد استفاده واقع شود،اصول و
احتياطهايي وجود دارد كه استعمال داروهاي قوي را كنترل ميكند،مثل زمان و
مقدار مصرف داروها، دستورالعملهايي نيز در مورد داروهاي احساسي وجود
دارد. مهمترين دستورالعمل اين است كه تشويق و تمجيد فقط بايد با تلاشها و
كارهاي موفقيتآميز كودك سروكار داشته باشد نه با صفات شخصي و شخصيت او.
اطمينان حاصل كنيد كه تشويق شما متناسب با سن و سال و سطح توانايي كودك
و نوجوان باشد. وقتي به يك كودك كم سن و سال با لذت ميگوييد «ميبينم كه
هر شب دندوناتو مسواك ميزني» او به فضيلت خود افتخار ميكند در حالي كه
اگر همين جمله را به يك نوجوان بگوييد ممكن است آن را توهين به خود تلقي
كند. آگاه باشيد كه نشان دادن وجد و سرور بيش از اندازه ميتواند مانع
تحقق آرزوهاي كودك شود. بعضي اوقات تهييج مداوم و خوشي زياده از حد
والدين ميتواند به عنوان «فشار» تلقي شود، در مورد كودكي كه هر روز اين
شربت را به خوردش ميدهند كه «تو نقاش نابغه و بزرگي هستي» ممكن است با
خود فكر كند «توقع اينها بيش از توانايي من است.» اصولي كه بر اؤر بخشي
تقويت اؤر ميگذارد: 1 انتخاب تقويتكننده مناسب، براي اين كار لازم است كه
انواع تقويتكنندهها را بشناسيم. الف) تقويتكنندههاي اوليه و ؤانويه:
مانند غذا و پول. ب) تقويتكنندههاي اجتماعي و رواني، اين نوع
تقويتكنندهها نيازهاي عاطفي و اجتماعي انسان را مانند نياز به
تاييد،نياز به حمايت و تمجيد و... را برآورده ميكند و از نظر نگارنده
گاهي اؤر بيشتري از دو نوع اول دارند. ج) تقويتكنندههاي فعاليتي: از
فعاليتي كه كودك و نوجوان خيلي به آن علاقهمند است استفاده ميكنيم تا او
را نسبت به فعاليتي كه به آن علاقهمند نيست،علاقهمند كنيم. (تماشاي
تلويزيون كه براي او خوشايند است منوط به انجام تكاليف باشد). كه علاقه
كمتري نسبت به آن دارد. د) تقويتكنندههاي بازخوردي نشان ميدهد كه اگر
فرد را از كارش آگاه كنيم ميزان خطاي او كمتر ميشود اگر ما مرتباص به
دانشآموزان بازخورد يعني نتيجه عملكردشان را اعلام كنيم، عملكردهاي بعدي
آنان بهتر خواهد شد. ه) تقويتكنندههاي دروني، اين نوع تقويتها نيازهاي
اساسي و دروني انسان را ارضا كرده و منشا بيروني ندارد. ما بايد كاري
كنيم كه دانشآموزان انگيزه دروني پيدا كنند و تاؤير جايزه به تدريج كمتر
شود) براي نيل به چنين هدفي از 5 نوع تقويتكنندههاي بالا استفاده ميكنيم
تا به مورد ششم دست يابيم و بعد تاؤير آنان را كم و حذف كنيم. 2 فوريت
تقويت: تقويت زماني بيشترين تاؤير را ميگذارد كه حتيالامكان بلافاصله بعد
از رفتار مطلوب فرد ارايه شود. يعني فاصله بين رفتار و بازخورد آن
(عكسالعمل ما) بايد حداقل باشد. همچنين به ياد داشته باشيم كه ما هيچوقت
دانشآموز يا فرد را تقويت نميكنيم بلكه رفتار او را تقويت ميكنيم. يعني
دقيقاص ذكر كنيم كه فلان رفتار تو خوب است. 3 مقدار تقويت: بايد بدانيم
چه نوع تقويتي كودك را خوشحال ميكند براي اين كار بايد بدانيم فرد قبلاص
چه نوع تقويتهايي دريافت كرده مثلاص اگر كودك هميشه پاداشهاي گرانبهايي
دريافت ميكرده حالا ديگر خريد يك پفك براي او ارضاكننده نيست. يعن�
بدغذايی کودکان
سوال - من يک بچه دو سال و نيمه دارم که اشتهايش مثل ساير بچه ها در اين سن است و سعي کرده ايم هيچ وقت در مورد غذا خوردن به او فشار نياوريم. غذاهاي سالمي که مي دانيم دوست دارد جلويش مي گذاريم و هر روز سه وعده غذاي اصلي و دو وعده ميان غذا به او مي دهيم. مدتي است که بي مقدمه شروع کرده به اين که سر شام دو لقمه بخورد و به من بگويد که ديگر نمي خورد. بعد يکي دو ساعت بعد مي آيد و مي گويد من گرسنه ام. البته که گرسنه است چون شامش را نخورده. نمي دانيم چه کنيم. آيا دوباره بايد به او غذا دهيم يا به او بگوييم که اگر شامش را نخورد تا صبحانه از غذا خبري نيست؟
جواب (از سو گيلبرت- متخصص تغذيه) کماکان به بچه فشار نياوريد وگرنه ممکن است جنگ قدرت به راه بيفتد! هر روشي که انتخاب مي کنيد با ظاهري عادي و بي هياهو با قضيه برخورد کنيد. قوانين روشني که بدون بحث زياد به اجرا گذاشته مي شوند تاثير خوبي دارند. مثلا مي توانيد مشخص کنيد که کدام رفتارها سر ميز غير قابل قبول است. اما در مورد مقدار غذايي که بچه بايد بخورد قانون نگذاريد زيرا فقط خود او است که مي داند سير است يا گرسنه.
شايد اولين کاري که بخواهيد بکنيد اين است که مطمئن شويد وقتي سر ميز شام مي آيد آن قدر گرسنه هست که بيش از چند لقمه بخورد. به تغذيه بعد از ظهر او دقت کنيد و ببينيد آيا چيزي جلوي اشتهاي شام او را مي گيرد؟ آيا ساعت پنج به او که از گرسنگي در حال ضعف بوده خوراکي داده ايد و وقتي شام را ساعت شش مي کشيد به اندازه لازم گرسنه نيست؟ آيا تمام بعد از ظهر آب ميوه اش را سر مي کشيده؟
مدت زمان معقولي را معين کنيد که سر ميز شام با شما سپري کند و بعد به او اجازه دهيد که دنبال بازي برود. حتي اگر غذا نخورد به او بفهمانيد که دوست داريد سر ميز او هم باشد و از حضورش لذت مي بريد. به خود او توجه کنيد و نه به غذايي که مي خورد يا نمي خورد. براي يک بچه دو سال و نيمه اين مدت زمان معقول بين ۱۲ تا ۱۵ دقيقه است.
بالاخره اگر سر ميز شام غذاي زيادي نخورد دليلي نمي بينم که روي بشقاب را نپوشانيد و آن را در يخچال نگذاريد. بعد که ديرترک گرسنه شد فقط اجازه دارد همين غذا را بخورد و آن را تنها مي خورد (البته شما هم در اتاق حضور داريد) و نه در جو دلپذير شام خانوادگي. کمبود توجهي که در اين زمان در معرض آن است به اضافه محيط دلپذير ميز شام که جلوتر شاهدش بود ممکن است او را ترغيب کند که دوباره شامش را با اعضاي خانواده بخورد. البته اين امکان هم هست که او از برنامه جديد خوشش بيايد که در آن صورت بايد فکر ديگري بکنيد!
تهيه مطلب از آزيتا
منبع: www.parentsplace.com
shadi ||
11:33 AM
سوال - من يک بچه دو سال و نيمه دارم که اشتهايش مثل ساير بچه ها در اين سن است و سعي کرده ايم هيچ وقت در مورد غذا خوردن به او فشار نياوريم. غذاهاي سالمي که مي دانيم دوست دارد جلويش مي گذاريم و هر روز سه وعده غذاي اصلي و دو وعده ميان غذا به او مي دهيم. مدتي است که بي مقدمه شروع کرده به اين که سر شام دو لقمه بخورد و به من بگويد که ديگر نمي خورد. بعد يکي دو ساعت بعد مي آيد و مي گويد من گرسنه ام. البته که گرسنه است چون شامش را نخورده. نمي دانيم چه کنيم. آيا دوباره بايد به او غذا دهيم يا به او بگوييم که اگر شامش را نخورد تا صبحانه از غذا خبري نيست؟
جواب (از سو گيلبرت- متخصص تغذيه) کماکان به بچه فشار نياوريد وگرنه ممکن است جنگ قدرت به راه بيفتد! هر روشي که انتخاب مي کنيد با ظاهري عادي و بي هياهو با قضيه برخورد کنيد. قوانين روشني که بدون بحث زياد به اجرا گذاشته مي شوند تاثير خوبي دارند. مثلا مي توانيد مشخص کنيد که کدام رفتارها سر ميز غير قابل قبول است. اما در مورد مقدار غذايي که بچه بايد بخورد قانون نگذاريد زيرا فقط خود او است که مي داند سير است يا گرسنه.
شايد اولين کاري که بخواهيد بکنيد اين است که مطمئن شويد وقتي سر ميز شام مي آيد آن قدر گرسنه هست که بيش از چند لقمه بخورد. به تغذيه بعد از ظهر او دقت کنيد و ببينيد آيا چيزي جلوي اشتهاي شام او را مي گيرد؟ آيا ساعت پنج به او که از گرسنگي در حال ضعف بوده خوراکي داده ايد و وقتي شام را ساعت شش مي کشيد به اندازه لازم گرسنه نيست؟ آيا تمام بعد از ظهر آب ميوه اش را سر مي کشيده؟
مدت زمان معقولي را معين کنيد که سر ميز شام با شما سپري کند و بعد به او اجازه دهيد که دنبال بازي برود. حتي اگر غذا نخورد به او بفهمانيد که دوست داريد سر ميز او هم باشد و از حضورش لذت مي بريد. به خود او توجه کنيد و نه به غذايي که مي خورد يا نمي خورد. براي يک بچه دو سال و نيمه اين مدت زمان معقول بين ۱۲ تا ۱۵ دقيقه است.
بالاخره اگر سر ميز شام غذاي زيادي نخورد دليلي نمي بينم که روي بشقاب را نپوشانيد و آن را در يخچال نگذاريد. بعد که ديرترک گرسنه شد فقط اجازه دارد همين غذا را بخورد و آن را تنها مي خورد (البته شما هم در اتاق حضور داريد) و نه در جو دلپذير شام خانوادگي. کمبود توجهي که در اين زمان در معرض آن است به اضافه محيط دلپذير ميز شام که جلوتر شاهدش بود ممکن است او را ترغيب کند که دوباره شامش را با اعضاي خانواده بخورد. البته اين امکان هم هست که او از برنامه جديد خوشش بيايد که در آن صورت بايد فکر ديگري بکنيد!
تهيه مطلب از آزيتا
منبع: www.parentsplace.com
آرشيو سني وبلاگ فرزندان ما
بارداري و زيردو سالگــي
دو تا شـــــــش سالگــي
شــــــــش تا ده سالگي
ده تا سيــــــزده سالگــي
سيزده تا هجده سالگــي
مـراجــــــــع و مـنـــــــابــع
آرام